بگذار قضاوت منتظر بماند | جوزف مارگولیس | حکم
انتشار: آذر 19، 1403
بروزرسانی: 26 خرداد 1404

بگذار قضاوت منتظر بماند | جوزف مارگولیس | حکم


راشل کادیش یک نویسنده و معلم برنده جایزه است. او در ک، های داستان نویسی از دانش آموزانش می خواهد کهیک عبارت بنویس به نظر شما نفرت انگیز است - چیزی که خودتان هرگز نمی گویید. سپس، پس از اینکه دانش آموزان با عصب،ت از آنها پیروی می کنند، از آنها می خواهد 10 دقیقه وقت بگذارند نوشتن "یک مونولوگ اول شخص که توسط یک شخصیت ساختگی بیان می شود که بی،ه ناراحت کننده ای را بیان می کند." جدای از این تذکر، او به شاگردانش راهنمایی بسیار کمی می دهد. «گزاره نگران کننده... باید در مونولوگ ظاهر شود، و نباید آن را کوچک تر کرد، و همچنین نباید دانش آموزان احساس کنند نیازی به بخشش یا پاسخگویی برای آن دارند. آنچه لازم است صرفاً این است که در جایی از مونولوگ یک لحظه - حتی یک عبارت زودگذر - وجود داشته باشد که در آن بتو،م با گوینده احساس همدردی کنیم.

کادیش این تمرین را در اوایل سال جاری در ستونی برای این سازمان تشریح کرد نیویورک تایمز، تحت ،وان من،، مهم ترین تمرین نوشتاری که تا به حال اختصاص داده ام. اما چرا آیا این تمرین خیلی مهم است؟ درست است، دیدن دنیا از چشم دیگران برای نوشتن خوب ضروری است، اما اگر این تنها هدف بود، او می توانست از دانش آموزانش بخواهد که خودشان را در کفش های گل آلود یک پسر بچه ده ساله یا ادرار بگذارند. ویلچر خیس شده زنی 96 ساله. برای توصیف بو و احساس و شادی و غم.

همانطور که کادیش می داند، تصور اینکه شما همان چیزی هستید که نیستید یک چیز است، اما تصور اینکه شما همان چیزی هستید که از آن نفرت دارید یک چیز کاملاً متفاوت است. «همدلی تسلیم ناپذیر، که همان ماهیچه ای است که درس برای تمرین طراحی شده است، پیش نیاز ادبیاتی است که به اندازه کافی قوی با دنیای واقعی مبارزه کند. در صفحه به ما امکان می دهد نشانه هایی از انس،ت را تشخیص دهیم. خارج از صفحه می تواند به ما بیاموزد که با غریبه ترین غریبه ها گفتگو را شروع کنیم تا در کنار تفاوت ها پیشرفت کنیم. حتی می تواند بر انتخاب های زندگی یا مرگی که ما به طور غریزی در یک بحران انجام می دهیم، تأثیر بگذارد. این نوع همدلی ربطی به خوب بودن ندارد و برای افراد ضعیف نیست.» این مهم ترین تمرین نوشتن است، زیرا این مهم نیست که نویسنده بهتری شوید. این در مورد تبدیل شدن به یک فرد بهتر است.

با این حال، این کیمیاگری عجیب چیست؟ چه چیزی به یک دانش آموز اجازه می دهد تا در روز دوشنبه یک نژادپرست خیالی باشد و در روز سه شنبه "در کنار" چیز واقعی رشد کند؟ کادیش نمی تواند همه اینها را در 700 کلمه الف بیان کند بار ستون، اما با وجدان تجسم دنیای دیگری - نه فقط دنیای فیزیکی، بلکه اخلاقی و فرهنگی. امر رو، و عاطفی - یک عمل کاملاً دگرگون کننده است که مانند ش،تن آینه غیرقابل برگشت است. اگر واقعاً در دنیای دیگران غوطه ور شوید - اگر واقعاً برای فهمیدن تلاش کنید، همانطور که هر نویسنده ای باید و همه ما می تو،م - چیزی از خود را در آنها خواهید دید و از آنها در خود. Kadish آن را "ترفند جادویی کوچک و محکم" می نامد، اما کوچک نیست و جادو نیست. این کشف، گاهی ناخواسته، بشریت مش، است.

کادیش از طریق داستان های خود به این کشف رسید. من از طریق کارم به آن رسیدم. غوطه ور شدن در دنیای ،ی که کار وحشتناکی انجام داده است، به منظور آشکار ساختن انس،تی که در غیر این صورت دیده نمی شود، یک تعریف کاملاً کاربردی از وکیل م،ع مجازات اعدام است. به ،وان یک جامعه، ما ،، را که خود را در آنها می بینیم بیرون نمی کنیم. ما خودمان را نمی کشیم. همانطور که بارها و بارها در این صفحات گفته ام، این حقایق پایه و اساس فلسفه اخلاقی من هستند: دیگری وجود ندارد.

به ،وان یک قاعده، من برای توضیح اینکه چرا فکر می کنم این فلسفه اهمیت دارد، وقت خود را تلف نمی کنم، به این فکر می کنم که اگر باید آن را توضیح دهم، قبلاً از دست داده ام. اما اخیراً باراک اوباما رئیس جمهور سابق گفت جمعیت کوچکی در شیکاگو که فضای دو قطبی تفرقه انگیز ما «یکی از بزرگ ترین چالش های زمان ما» بود، و من موافقم. این فکر به سختی جدید است. نظرسنجی بعد از نظرسنجی نشان می دهد که آمریکایی ها در مورد هیچ چیز متحد نیستند، جز این باور که ما به شدت ت،یم شده ایم، و این یک چیز وحشتناک است. بیش از 9 نفر از هر 10 آمریکایی بگو کاهش این دودستگی مهم است، اما جدای از آنودین برومیدها در مورد ساخت پل، کاهش دما و رسیدن به آن سوی راهرو، آنها نمی دانند که چگونه می تو،م کار را انجام دهیم. سازمان های اختصاص داده شده به این هدف اشاره کنید که ما خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنیم، مش، هستیم، اما ا،ر آمریکایی ها در حال حاضر شهودی که. مشکل این است که آنها نمی توانند این شهود را به عمل تبدیل کنند. و البته کار توسط فرهنگی ما بسیار دشوارتر شده است وسواس با باینری های شیطان سازی بسیاری از ما نه تنها از نوک زدن ،س لذت می بریم، بلکه از بقیه هم برای گرفتن یک چوب لذت می بریم.

در این حال و هوا است که من فلسفه خود را توسعه دادم، که امیدوارم آن را در ،وان کتابی که دارم به پایان می برم (و قبلاً هرگز چاپ نکرده ام) تقطیر کرده باشم: بگذار قضاوت منتظر بماند. برای من مهمترین کنش اجتماعی مبارزه برای درک رفتار دیگری است و هیچ کجا مهمتر از زم، نیست که رفتار منفور باشد. اما به آنچه نوشتم توجه کنید. آنچه مهم است این نیست که من با آنچه دیگری گفته یا انجام داده است موافقم یا بپذیرم. آنچه مهم است این است که من با وجدان سعی می کنم آن را درک کنم و این قضاوت تا زم، که این تلاش را انجام دهم منتظر می ماند. آن عمل - آن تلاش برای درک دیگری با تمام پیچیدگی هایش - به من این امکان را می دهد که حرف ها و کردارشان را همان طور که می دیدند ببینم و خودم را در اعمالشان بشناسم. وقتی در آن مکان هستم، آنها را به ،وان یکی از خودمان قضاوت می کنم، زیرا خودم را در آنها می بینم و آنها را در خود می بینم، که همان است که بگویم آنها وجود ندارند.

نمی دانم این به نظر شما آسان است یا دشوار. من آنقدر این فلسفه را تمرین کرده ام که تبدیل به طبیعت دوم شده است، بنابراین دیگر برایم سخت نیست. اما برای شاگردانم فوق العاده سخت است. همه آنها می خواهند باور کنند که آنها وجود ندارند، تا زم، که به درک شووین، افسر پلیسی که جورج فلوید را کشت، اشاره می کنم، و سپس آنها چندان مطمئن نیستند. همانطور که راشل کادیش در ستون خود نوشت، همدلی تسلیم ناپذیر برای افراد ضعیف نیست. اما من به این نتیجه رسیده ام که هیچ جایگزینی وجود ندارد. اوه، من خودم را نیز از تقریباً تمام رسانه های اجتماعی حذف کرده ام، زیرا به همین زودی در کنار انبوهی از پوکرهای ،س قرار نخواهم داشت. اما بستن اکانت اینستاگرام ما را به جایی که می خواهیم نمی رساند. اگر می خواهیم به تفرقه پایان دهیم، باید اجازه دهیم قضاوت منتظر بماند.


مثل همیشه و با روحیه گفتگوی متفکرانه، اگر واکنشی به این یا هر یک از مقاله های من دارید، می تو،د آن را با من در آدرس زیر به اشتراک بگذارید. [email protected].



منبع: https://verdict.justia.com/2024/12/09/let-judgment-wait